Sunday, June 12, 2011

عریان

حامله ام

سنگین

مثل سرب


 نفس ندارد این هوا
دیگر چهار متر خیلی بالاتر است،  مرگ میخواهد همان هم

این کودک ناخواسته چنگ میزند مرا به زمین

مهر ندارد
مهر میکشد از جانم هم
و خیال پرواز هم


فریاد میزند مدام
ضجه هایش خون میکند به سینه ام
خون را میخورد
بزرگ میشود
یکسر
درد میشود


میدانم
تلخی عریانی میشود 

و از من هیچ نمیگذارد

No comments: